نبرد رستم و اسفندیار یکی از داستانهای حماسی ایرانی است که در کتابهایی مانند شاهنامه فردوسی و گشتاسپنامه دقیقی بدان پرداخته شده است. این داستان از طولانیترین بخشهای شاهنامه و به لحاظ ادبی یکی از برجستهترین بخشهای آن است. داستان که روایتگر رزم میان اسفندیار، شاهزاده کیانی و رستم پهلوان زابل است، یکی از بخشهای تراژدیک شاهنامه بوده و به توصیف خود فردوسی، بلبلان به سبب مرگ اسفندیار ناله سر میدهند.[۱]این داستان باید روایت قهرمانی یک رویداد تاریخی باشد، با این حال نمیتوان نظر قطعیای درباره آن داد. هر دو قهرمان داستان ریشه در اسطورههای ایران شرقی دارند؛ اسفندیار قهرمان دین زرتشت بود که در نبرد با دشمنان مزدیسنا کشته شد، با این حال رستم قهرمانی بسیار متاخرتر نسبت به اسفندیار است. اسطوره رستم ممکن است زاییده دوران اشکانیان و دلاوریهای یک سردار ایرانی بوده که رفته رفته به شکل قهرمانی چون رستم در آمده. از آنجایی که در پایان این نبرد و لشکرکشی بهمن به سیستان، دوران حکومت پهلوانان خاندان سام در این منطقه به پایان میرسد، میتوان اینگونه برداشت کرد که نبرد رستم و اسفندیار (و اتفاقات پس از آن) به نوعی با نبردهای پادشاهی سورن و شاهنشاهی ساسانی در سیستان، مرتبط است.[۲]آغاز مذاکره اسفندیار و رستم[ویرایش]دو پهلوان مدعی تاج و تخت کیانی از یک خاندان در مقابل یکدیگر ایستادهاند، هر یک نکاتی بر زبان میرانند که قابل تأمل است. ویرانی روییندژ که اسفندیار قهرمان آن بود بسیار مورد توجه جماعات کشورها گشته حتی تسخیر روییندژ مرکز کشور ترکانچین بمنزله ترویج آیین مزدیسنا مورد ستایش قرار گرفتهاست. فتح روییندژ و تغییر قسمت بزرگی از عقاید مردمان بتپرست آن سرزمین به کیش زرتشت دستاورد اسفندیار قصه هایی از شاهنامه...
ادامه مطلبما را در سایت قصه هایی از شاهنامه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mohamadhosein1387 بازدید : 23 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1402 ساعت: 22:22